کودک درون یعنی چه و نقش آن در زندگی چیست ؟

کودک دورن بخشی از وجود ما است که گاهی سر ناسازگاری دارد و گاهی نیز دوست دارد بازی کند، شوخی کند و حتی گاهی گریه کند.

کودک درون چیست ؟

کودکی که درون همه ما وجود دارد و به ما انرژی، نشاط و شادابی می دهد، در واقع همان کودک درون ما است. احساسات ما با کودک دورنمان گره خورده است و تمام قدرت تخیل ما به او مربوط می شود. به وسیله اوست که ما می توانیم شاد باشیم، بخندیم و گاهی گریه کنیم. پس می توان گفت او رابطه تنگاتنگی با عواطف و احساسات ما دارد.

حتما تا کنون افرادی را دیده اید که نسبت به سن خود کمتر نشان می دهند و به راحتی می خندند و با کوچکتر ها ارتباط برقرار می کنند. با کوچکترین مسئله شاد می شوند و با حضورشان همیشه شادی را به جمع هدیه می دهند. بنابراین می توان گفت کودک درون در اینگونه افراد فعال است. اما دلیل رفتار آن ها این نیست که در زندگی هیچ مشکلی ندارند، بلکه آن ها نیز با چالش هایی روبرو می شوند. اما در آن زمان به قدر کافی قوی هستند و به همان روحیه شاد خود به مبارزه با مشکلات بر می آیند.

رابطه بزرگسالی با کودک درون چگونه است ؟

همه نگرانی ها و ترس های کودک درون به همراه شادی و نشاط و نقاط مثبت آن در سنین بزرگسالی نیز وجود دارد. اما چرا افرادی تصور می کنند که دیگر خبری از شادی و نشاط های زمان کودکی شان نیست. در واقع می توان گفت وجود این کودک است که در بزرگسالی نیز ما را کنترل کرده و سکان زندگی را در دست دارد.

چرا باید کودک دورن خودمان را پیدا نماییم ؟

گاهی اوقات مشاهده می کنیم که در زندگی خود اتفاقاتی رخ می دهد که مدام با خودمان درگیر هستیم و می گوییم چرا این همه مشکلات باید سراغ من بیاید؟ سراغ هر چیزی که می روم، در آن شکست می خورم و حتی در رابطه های عاطفی خود موفق نیستم. دلیل تداوم این همه تجربه های تلخ در زندگی مان چه چیزی است؟ پس قطعا یه جای کار ایراد دارد. در واقع سرکوب کردن کودک درون در هنگام خردسالی حفره هایی را ایجاد می کند که در سنین بالاتر ما را از دست یافتن به آرامش حقیقی، دور می سازد.

تصور کنید کودکی را که والدینش مدام احساسات او را سرکوب می کنند و به او می گویند تو عرضه هیچ کاری را نداری. قطعا او در بزرگسالی خود قبل از این که بخواهد کاری را آغاز نماید، این ترس از شکست رهایش نمی کند. فکر می کنم با این مثال متوجه شده باشید که چرا ضروری است که او را بیابیم ، سپس با کودک درون خود حرف بزنیم و از او دلجویی کنیم تا با ما آشتی کند.

تاثیر کودک درون بر زندگی ما چیست ؟

کودک درون ما در اعماق ناخود آگاهمان زندگی می کند، بنابراین او می تواند کنترل زندگی ما را در دست خود بگیرد. تجربیات تلخ و شکست های زندگی ما می تواند به دلیل تصمیم گیری های نابالغانه باشد که کل زندگی مان را تحت تاثیر قرار می دهد. اگر او خود را نادیده بگیریم و او را به فراموشی بسپاریم، چیزی به غیر از تجربه های تلخ نصیبمان نمی گردد. او به صورت خواسته یا ناخواسته در زندگی ما تاثیر می گذارد، پس بهتر است او را دریابیم و ارتباط صمیمانه برقرار نماییم.

چکیده :

برخی عوامل که در کودکی باعث می شوند کودک درون ما آسیب ببینند مانند فروپاشی خانواده، سوء استفاده جنسی، خشونت خانوادگی، بیماری و … هستند. اثرات مخرب این عوامل در بزرگسالی باقی مانده و تا زمانی که شما نخواهید در جهت بهبود آن اقدام نمایید، از او رفتارهای خود تخریبی را خواهید دید.

از یک جایی شروع کنید و به زخم هایی که روحتان دریافت کرده و با خود حمل می کند، التیام بخشید. آن وقت خواهید دید که چقدر شاد و سرزنده تر از قبل می شوید و از زندگی خود لذت بیشتری خواهید برد. با شفای کودک آسیب دیده درونتان، احساساتی مانند نفرت، خشم، گناه و شرم را تعدیل می بخشید. پس او را به رسمیت بشناسید. درکش کنید، با او صحبت کرده و همدردی کنید، کم کم متوجه تغییر طرز تفکر در خود و تاثیرات آن در زندگی خواهید شد.